آن تابستان کذایی | یادداشتی بر بازی Lost Records: Bloom & Rage

تقریباً ده سال پیش بود که استودیوی فرانسوی Don’t Nod با عرضه بازی Life is Strange توجه بسیاری از گیمرها را به خود جلب کرد. بازی‌ای که نمرات خیلی بالایی نداشت، اما با داستان جذاب، موسیقی فراموش‌نشدنی و اتمسفر خاص توانست قلب‌های بسیاری را مجذوب خود کرده و هواداران پروپاقرصی پیدا کند. ازآنجایی‌که حقوق این فرنچایز متعلق به شرکت Square Enix بود، این استودیو تنها یک نسخه دیگر از سری Life is Strange را توسعه داد و سپس تصمیم گرفت سراغ ساخت آی‌پی‌های جدید برود. عناوین دیگر استودیو واکنش‌های مختلفی داشتند؛ برخی موفقیت مالی بودند و نمرات قابل‌قبولی دریافت کردند، برخی هم نتوانستند انتظارات ناشر و سازنده را برآورده کنند. بااین‌حال یک ویژگی بین همه آن‌ها مشترک بود، هیچ‌کدام نتوانستند به‌اندازه نسخه اول Life is Strange بین مخاطبان محبوب شوند. بازی Lost Records: Bloom & Rage جدیدترین تلاش این تیم فرانسوی برای جلب‌توجه مخاطبان است.

تصویری از بازی Lost Records: Bloom & Rage

به‌عنوان کسی که علاقه و ارادت زیادی به نسخه اول Life is Strange دارد، دوست داشتم بدانم که آیا این بازی جدید Don’t Nod می‌تواند تجربه‌ای مشابه را به من انتقال دهد یا که ساخت چنین بازی‌هایی به یک هنر گمشده تبدیل شده است. مخصوصاً وقتی که آی‌پی Life is Strange به استودیوی آمریکایی Deck Nine سپرده شده و آن‌ها با عنوان اخیرشان یعنی Life is Strange: Double Exposure تنها کام هواداران این سری را تلخ کرده‌اند. پس با وجود مشغله‌های زیاد تصمیم گرفتم باری دیگر پای داستان‌های Don’t Nod بنشینم و بازی Lost Records: Bloom & Rage را تجربه کنم. اگر شما هم کنجکاو هستید بدانید آیا بازی Lost Records: Bloom & Rage می‌توانند مانند اولین ماجراجویی مکس (Max) و کلویی (Chloe) خاطره‌انگیز باشد یا خیر، تا آخر این مطلب همراه من باشید.

جعبه خاطرات | نگاهی به داستان بازی Lost Records: Bloom & Rage

احتمالاً موقع خواندن مقدمه متوجه تأکید من روی اهمیت داستان بازی‌های این سبک شده‌اید. اصلاً مگر دلیل دیگری هم برای تجربه بازی‌های داستان‌محور Don’t Nod یا حتی Telltale وجود دارد؟! طبیعتاً خیر. پس بگذارید همه چیز را با مهم‌ترین قسمت بازی یعنی داستان آن شروع کنیم. داستان بازی Lost Records: Bloom & Rage شما را در نقش یک زن میان‌سال به نام سوان هالوی (Swann Holloway) می‌گذارد که به دعوت یک دوست بسیار قدیمی به محل زندگی خود در دوران نوجوانی برگشته است؛ شهری کوچک به نام «ولوت کوو» (Velvet Cove) در ایالت میشیگان آمریکا. دلیل این دعوت غیرمنتظره بسته‌ای مرموز است که از طرف فردی ناشناس برای سوان و دوستان دوره نوجوانی‌اش فرستاده شده. بازی در اینجا صرفاً جمله معروف فیلم Seven یعنی «تو اون جعبه لعنتی چیه؟!» را در ذهن مخاطب حک کرده و سپس ما را به تابستان سال ۱۹۹۵ می‌برد تا نحوه آشنایی سوان با دوستانش و دلیل اهمیت این بسته را بفهمیم.

تصویری از بازی Lost Records: Bloom & Rage

از این نقطه به بعد داستان بازی Lost Records: Bloom & Rage در دو زمان متفاوت دنبال می‌شود و ما به طور مداوم در حال جابه‌جایی بین خاطرات گذشته و این قرار ملاقات ناخواسته در زمان حال هستیم. بازی با این کار می‌خواهد که شما هم تاریخچه بین سوان و دوستانش را بدانید و هم نسبت به معمای اول بازی کنجکاوتر شوید. بااین‌حال، این جابه‌جایی آن‌قدر نامنظم و ضعیف است که تنها باعث گیج شدن و کلافگی مخاطب می‌شود. برای مثال شما در یک‌لحظه مشغول تجربه یک خاطره در تابستان ۹۵ هستید، اما بدون اینکه به سرانجام آن برسید ناگهان به زمان حال باز می‌گردید و سپس دوباره به آن تابستان کذایی می‌روید تا از دید دوربین هندی‌کم سوان با ویژگی‌های یک شخصیت آشنا شوید. این جابه‌جایی‌ها انسجام روایت را به هم می‌زنند و داستان را از تب‌وتاب می‌اندازند. علاوه بر این، روایت بازی Lost Records: Bloom & Rage در بخش اول یا همان Tape 1 به‌شدت کند پیش می‌رود. بازی شما را به هر سمتی می‌برد و مشغول هر کاری می‌کند تا صرفاً از موضوع اصلی داستان که یک جعبه ناشناخته و دلیل اهمیت آن است دوری کند. حتی زمانی که با یک اتفاق نسبتاً جالب هم روبه‌رو می‌شوید بلافاصله نوار داستان روی دور کند قرار می‌گیرد و دوباره شما را درگیر لحظاتی می‌کند که چیز ارزشمندی به تجربه‌تان اضافه نمی‌کنند. در مجموع، بخش اول داستان بازی Lost Records: Bloom & Rage خیلی چیز جذابی برای ارائه ندارد و صرفاً یک مسیر طولانی برای یک کلیف‌هنگر (Cliff Hanger) معمولی در انتهای این قسمت است.

نوستالژی همه چیز است!

قبل از اینکه سراغ داستان Tape 2 برویم، بد نیست نگاهی به حس و حال کلی بازی Lost Records: Bloom & Rage داشته باشیم. این بازی درست مانند نسخه اول Life is Strange یا بازی Tell Me Why شما را به یک شهر کوچک و کم‌جمعیت می‌برد؛ جایی دور از هیاهوی شهرهای بزرگ در نزدیکی طبیعتی بکر و مناظر جذاب. دقیقاً نمی‌دانم دلیل علاقه نویسندگان Don’t Nod به چنین شهرهایی چیست؛ شاید چنین محیط‌هایی حس خاصی در بازیکنان ایجاد می‌کند و شاید هم این‌گونه می‌توانند روابط بین شخصیت‌ها و اتفاقات آن را محدود نگه دارند. درهرصورت، احساس می‌کنم که این شهرها به بخشی از امضای کار Don’t Nod تبدیل شده‌اند و سفر دوباره به آن‌ها مشکل بزرگی نیست، حتی اگر کمی تکراری به نظر برسند.

چیزی که Velvet Cove را از دیگر شهرهایی که در عناوین Don’t Nod دیده‌ایم متمایز می‌کند نقطه زمانی‌ای است که داستان در آن روایت می‌شود؛ تابستان ۱۹۹۵. تاکنون بازی‌ها، فیلم‌ها و سریال‌های زیادی ساخته شده‌اند که با سفر به دهه ۹۰ سعی دارند حس نوستالژی مخاطبان را تحریک کرده و یادآور خاطرات گذشته شوند. گذشته‌ای که اغلب مخاطبان جوان آن‌ها هیچ خاطره‌ای از آن ندارند و صرفاً از تجربه این تصویر ساخته شده در رسانه‌ها لذت می‌برند. تنها کافی است به ترند (Trend) بودن عکس‌ها و ویدیوهایی که حس و حال قدیمی دارند در شبکه‌های مجازی نگاه کنید تا متوجه حرف من شوید؛ عکس‌هایی که ظاهری مشابه دوربین‌های نگاتیوی دارند یا ویدیوهایی که انگار با دوربین‌های هندی‌کم قدیمی ضبط شده‌اند. از قضا سوان هم یک دوربین هندی‌کم دارد که بخشی مهمی از اتفاقات داستان به آن وابسته است. شاید در نظر برخی این فضا و این دوره بیش از حد استفاده شده‌اند و دیگر جذابیتی ندارند، اما از دید من هنوز هم می‌توان از حس و حال خاص آن برای یک روایت دوست‌داشتنی استفاده کرد.

تصویری از بازی Lost Records: Bloom & Rage

در بازی Lost Records: Bloom & Rage محیط‌ها و جزئیاتشان با دقت و وسواس خاصی طراحی شده‌اند تا حس و حال دهه ۹۰ میلادی را به بهترین شکل به شما منتقل کنند. همه چیز از وسایلی که در گوشه‌وکنار اتاق شخصیت‌ها یافت می‌شوند تا ظاهر و لباس‌های آن‌ها متناسب با همان دوره طراحی شده. بااین‌وجود، به نظر من شخصیت‌پردازی، دیالوگ‌ها و نحوه بیان آن‌ها خیلی در انتقال کامل این اتمسفر موفق عمل نمی‌کنند. بدون شک بیشتر مخاطبان بازی مثل من تجربه‌ زندگی در این دوره را ندارند تا بدانند که گفتار و رفتار یک دختر نوجوان در آن زمان دقیقاً به چه شکل بوده، اما بازی Lost Records: Bloom & Rage هم چنین حسی را به مخاطب منتقل نمی‌کند و بیشتر به نظر می‌رسد ما تصور نویسندگان از نوجوانان آن دوره را می‌بینیم؛ تصوری که بسیار تصنعی به نظر می‌رسد و رنگی از واقعیت به خود ندارد. اگر از بحث شخصیت‌پردازی عبور کنیم، به‌طورکلی می‌توان گفت که تصویر بازی از یک شهر کوچک آمریکایی در دهه ۹۰ قابل‌قبول است؛ اگرچه بی‌نقص نیست و ایرادات خودش را دارد، اما باز هم به لطف توجه سازندگان به جزئیات به‌هیچ‌وجه نمی‌توان آن را بد خواند.

شروع واقعی داستان اینجاست

بخش دوم بازی Lost Records: Bloom & Rage که با عنوان Tape 2 شناخته می‌شود تا حدودی اوضاع بهتری نسبت به بخش اول دارد؛ روایت بازی کمی سریع‌تر پیش می‌رود و قطعه‌های پازل کم‌کم کنار هم قرار می‌گیرند. البته این به معنای رفع ایرادات داستانی بازی نیست. ما هنوز هم درگیر لحظات خسته‌کننده و بی‌هدفی می‌شویم که صرفاً فاصله بین معدود لحظات مهیجی که در داستان وجود دارند را پر کرده‌اند، بدون آنکه چیزی به روایت یا اطلاعات ما از دنیای بازی اضافه کنند. صحبت از لحظات مهم شد و متأسفانه باید بگویم که بازی حتی در این مورد هم ضعیف عمل می‌کند. برای مثال، در نسخه اول Life is Strange ما لحظات نفس‌گیری مثل صحنه خودکشی شخصیت کیت (Kate) را داشتیم که قلب هر بازیکنانی را برای انتخاب تصمیمات درست به لرزه می‌انداخت، اما در بازی Lost Records: Bloom & Rage جز یک یا دو صحنه هیچ‌چیز خاصی وجود ندارد. شما در این بازی به‌جای منصرف‌کردن دوست خود از خودکشی یا روبه‌روشدن با حقیقتی تلخ باید با یک دختر نوجوان که در معرض حمله عصبی (Panic Attack) قرار دارد بازی «توصیف اشیاء متفاوت محیط» را بازی کنید تا او آرام شود.

حتی همین حمله عصبی هم کمی غیرمنطقی به نظر می‌رسد، زیرا شخصیت گفته‌شده نه در لحظات استرس‌زای داستان، بلکه هنگام یادآوری این لحظات به آن دچار شده است. به‌علاوه، شخصیت منفی داستان هم آن‌قدر که باید نفرت‌انگیز و بدذات نیست؛ یک قلدر بداخلاق که بیشتر کارهای او در واکنش به اعمال شخصیت‌های دیگر است تا ذات خبیث خود وی. این مشکل باعث می‌شود داستان بازی آن‌طور که باید جدی به نظر نرسد یا که کارهایی که شخصیت‌های اصلی انجام می‌دهند خیلی منطقی نباشند. بگذریم که بسیاری از این کارها صرفاً برای ترسیم یک تصویر سرکش (Rebellious) از این دختران نوجوان در داستان قرار گرفته‌اند.

دیالوگ‌های معمولی و پایانی بحث‌برانگیز

کمی بالاتر توضیح دادم که بازی Lost Records: Bloom & Rage در القای نقش یک دختر نوجوان خیلی موفق عمل نمی‌کند. یکی از دلایل این موضوع دیالوگ‌های آبکی و نحوه بیان آن‌ها است. شاید بگویید بازی‌های Don’t Nod با دیالوگ‌ها و تعامل‌های واقع‌گرایانه شناخته نمی‌شوند، اما وقتی این موضوع مهم‌ترین رکن این نوع بازی‌ها یعنی روایت را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، نباید تیم نویسندگان تلاش بیشتری در این زمینه داشته باشد؟! منطقی نبودن دیالوگ‌ها، بازخوردهای آن‌ها و حتی فعالیت‌های مختلف شخصیت‌های بازی، آن هم در داستانی که برای ارائه یک روایت جدی تلاش می‌کند، اصلاً نکته مثبتی به شمار نمی‌آید. ای‌کاش می‌توانستم این مورد را با مثال برایتان توضیح دهم، اما انجام چنین کاری بدون اسپویل کردن اتفاقات داستان کار راحتی نیست. صرفاً می‌توانم بگویم که بسیاری از دیالوگ‌های بازی یا کارهایی که شخصیت‌های آن انجام می‌دهند اصلاً منطقی به نظر نمی‌رسند و بیشتر حس یک داستان فانتزی برای کودکان را منتقل می‌کنند.

تصویری از بازی Lost Records: Bloom & Rage

از بحث منطقی یا واقع‌گرایانه بودن دیالوگ‌ها بگذریم، تأثیر انتخاب‌های شما در روند بازی به دو شکل است؛ یک، صمیمی‌تر یا کم‌رنگ کردن رابطه سوان با دیگر شخصیت‌ها و دو، تغییر مسیر داستان. اگرچه اغلب تصمیمات شما به یک مسیر متفاوت داستانی می‌انجامند، اما خروجی (Outcome) اصلی بیشتر آن‌ها یکی است، موضوعی که در پایان بازی هم دیده می‌شود. بازی Lost Records: Bloom & Rage چهار پایان مختلف دارد، ولی شما با چهار رویداد کاملاً متفاوت روبه‌رو نمی‌شوید، بلکه چهار نسخه متفاوت از یک اتفاق را می‌بینید. بشخصه نبود پایان‌های کاملاً متفاوت را به‌عنوان یک نکته منفی تلقی نمی‌کنم، اما در کل، پایان بازی Lost Records: Bloom & Rage خیلی رضایت‌بخش نیست.

این پایان احساسی می‌تواند نظر شما را در مورد کلیت بازی تغییر داده و باعث شود ایرادات آن را فراموش کنید، ولی این تنها در صورتی است که حس نوستالژی و روابط شخصیت‌ها به طور کامل شما را تحت‌تأثیر قرار داده باشد. در غیر این صورت، شما با پایانی طرف هستید که خیلی با حساسیت یا رمزآلود بودن اتفاقات قبلی همخوانی ندارد و تا حدی مأیوس‌کننده است. همچنین برخی از جزئیات داستان کاملاً مبهم باقی می‌مانند. شاید سازندگان می‌خواهند در نسخه‌های بعدی این موارد را شفاف‌سازی کنند، اما با عملکرد فعلی بازی Lost Records: Bloom & Rage از نظر درآمدی ممکن است این موضوع هیچ‌گاه اتفاق نیفتد.

قابل‌تحسین! | گیم‌پلی بازی Lost Records: Bloom & Rage

شاید صحبت‌کردن در مورد گیم‌پلی بازی‌های داستان‌محور Don’t Nod خیلی منطقی نباشد، چراکه اغلب گیمرها به‌خاطر داستان این عناوین سمت آن‌ها می‌روند. بااین‌حال، گیم‌پلی بازی Lost Records: Bloom & Rage نکات جالبی دارد که احساس می‌کنم قابل‌توجه و حتی تحسین هستند. برای مثال، سیستم دیالوگ‌های بازی بسیار پویا است و شما در لحظه مجبور به انتخاب یک دیالوگ خاص نیستید. ممکن است با پیشرفت گفت‌وگو یا توجه به نکات اطراف انتخاب‌های جدید پیش روی شما قرار بگیرند. شما همچنین همیشه مجبور به انتخاب یک دیالوگ نیستید و می‌توانید در مواجه با صحبت‌های دیگران سکوت کنید که واکنش‌های خاص خود را هم در پی خواهد داشت. با این ویژگی، گفت‌وگوهای داستانی از یک الگوی خطی ساده پیروی نمی‌کند و می‌تواند مسیر‌های مختلفی را به بازیکنان ارائه دهد. هرچند که این پویایی در نهایت به یک سری خروجی مشخص می‌انجامد.

تصویری از بازی Lost Records: Bloom & Rage

ویژگی دیگر گیم‌پلی این بازی دوربین هندی‌کم سوان است. همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم این دوربین نقش مهمی در داستان بازی دارد و چیزی فراتر یک ابزار ساده است. فرض کنید کنترل کامل دوربین پولاروید (Polaroid) مکس را در Life is Strange در اختیار داشتید و می‌توانستید گوشه‌وکنار بازی را از دید آن به تصویر بکشید؛ دوربین سوان چنین حسی دارد. شما در طول بازی از اتفاقات مختلفی فیلم‌برداری می‌کنید و می‌توانید بعداً به تماشای ویدیوهای ضبط شده خود بنشینید، حتی بخشی از داستان بازی به طور کامل از دید دوربین روایت می‌شود. این ویژگی با ویدیوهای خاص خود می‌تواند در انتقال حس نوستالژیک بازی به بازیکنان بسیار مؤثر باشد. البته ناگفته نماند شما نمی‌توانید از هر چیز یا هر کسی که می‌خواهید فیلم‌برداری کنید و محدود به یک سری موارد یا شرایط مشخص هستید که خوشبختانه تعدادشان بسیار زیاد است. این محدودیت احتمالاً به‌خاطر مدیریت بهتر این ابزار و ویدیوهای ذخیره‌شده توسط بازیکنان انجام شده. علاوه بر موارد گفته شده، دوربین سوان نقش چراغ‌قوه این شخصیت را هم دارد و شما در قسمت‌های مختلف بازی به شکل‌های مختلفی از آن استفاده می‌کنید.

اگر بخواهم در مورد نکات منفی گیم‌پلی صحبت کنم، استفاده زیاد از ویژگی دوربین و فعالیت‌های خسته‌کننده به ذهن می‌آیند. شما همیشه و درهرحال مشغول فیلم‌برداری هستید، تاحدی‌که ممکن است فکر کنید بقیه شخصیت‌ها شما را به‌عنوان تصویربردار استخدام کرده‌اند تا لحظه‌لحظه زندگی آن‌ها را ثبت و ضبط نمایید. موضوعی که ممکن است در طول بازی کمی خسته‌کننده شود. جدای از این، پازل‌ها و فعالیت‌های دیگری که در طول بازی به آن‌ها برمی‌خورید به‌شدت حوصله سر بر هستند و هیچ‌چیزی به تجربه شما اضافه نمی‌کنند.

برای تسکین گوش‌ها و چشم‌های شما | موسیقی و گرافیک بازی Lost Records: Bloom & Rage

بازی‌های Don’t Nod اغلب گرافیک هنری و موسیقی دلنشینی دارند که حتی در ضعیف‌ترین عناوین آن‌ها هم به‌خوبی می‌درخشد و بازی Lost Records: Bloom & Rage از این موضوع مستثنی نیست. گرافیک بازی از لحاظ فنی در سطح بالایی قرار ندارد و نمی‌توان انتظار جزئیات واقع‌گرایانه از آن داشت، اما این موضوع کوچک‌ترین اهمیتی ندارد. آرت استایل بازی در ارائه تصویری دل‌انگیز از یک شهر کوچک آمریکایی در دهه ۹۰ فوق‌العاده عمل می‌کند و  بدون شک توجه شما را جلب خواهد کرد. تمامی محیط‌های بازی با دقت و ظرافت طراحی شده‌اند تا شما واقعاً حس کنید در گوشه‌وکنار Velvet Cove قدم می‌زنید.

شاید تا چند سال دیگر خیلی چیزی از جزئيات بازی Lost Records: Bloom & Rage به‌خاطر نیاورم و علاقه‌ای هم به تجربه دوباره آن نداشته باشم. بااین‌حال، مطمئنم موسیقی‌های این بازی تا سالیان سال در پلی لیست‌های من خودنمایی خواهند کرد و همیشه جایگاه ویژه‌ای نزد من خواهند داشت. از همان لحظه‌ای که آیکون بازی روی صفحه کنسول قرار گرفت و آهنگ Dreamers با صدای زیبای روث لادِلِی (Ruth Radelet) پخش شد می‌دانستم که این بازی در بخش موسیقی‌های مرا ناامید نخواهد کرد. اصلاً اگر Lost Records: Bloom & Rage یک آلبوم موسیقی بود بدون شک نمره بسیار بالایی از من می‌گرفت، اما متأسفانه محتوای بازی‌های ویدیویی چیزی فراتر از موسیقی متن آن‌ها است.

کلام پایانی

بازی Lost Records: Bloom & Rage در مجموع برای من یک تجربه ناامیدکننده بود. زیبایی بصری، موسیقی دلنشین و حتی خلاقیت سازندگان در طراحی مکانیک‌های مختلف نتوانستند ضعف مهم‌ترین اصل بازی یعنی داستان را جبران کنند. داستانی که ایده‌های جذابی به همراه دارد، اما در نهایت از پتانسیل کامل خود استفاده نمی‌کند و روایتی خسته‌کننده را به مخاطب ارائه می‌دهد. اگرچه اوضاع صنعت گیم بسیار غیرقابل‌پیش‌بینی است و معلوم نیست که سرنوشت هر استودیو چه می‌شود، ولی امیدوارم که تیم Don’t Nod باری دیگر تمامی قطعات پازل را به‌درستی در کنار هم قرار بدهند و داستانی به‌یادماندنی را به هوادارانشان هدیه کنند.

2.3/5 - (11 امتیاز)

تبلیغات شما

دیدگاهتان را بنویسید